آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

159 - سفر به شمال (13/03/1393)

تعطیلات 14 و 15 خرداد رو تصمیم گرفتیم بریم شمال . سه شنبه بعد ازظهر ساعت حدود 4 بعد از ظهر اول رفتیم دنبال بابا جون و حدود ساعت 5:30 هم رسیدیم فرودگاه تا دایی نیما رو که از بستک برگشته بود با خودمون ببریم شمال . تهران تا کرج خیلی شلوغ بود به خاطر تعطیلی! شب حدود ساعت 12  رسیدیم صبح روز بعد ، بعد از خوردن صبحانه حوالی خونه پیاده روی کردیم. هوا فوق العاده عالی بود.حدود ساعت 11 راه افتادیم به سمت رشت تا به خاله نسترن سر بزنیم . ناهار رو در رستورانی بین رشت لاهیجان حوالی کوچصفهان خوردیم. جای خیلی قشنگی بود. آترینا گلی هم به قول خودش از رستورانهایی که کفشاتو در میاری خیلی خوشش میاد(منظورش جاهایی که سنتیه و تخت و آلاچی...
18 خرداد 1393

158 - آترینا در باغ ایرانی (09/03/1393)

روز جمعه 9 خرداد که خاله نسترن هم از رشت اومده بود رفتیم دنبالشون که بریم باغ ایرانی تو خیابون شیخ بهایی . یکی دو هفته پیش یه عکس قشنگ از باغ ایرانی تو روز نامه گذاشته بودن که پر از لاله های زیبا بود. هر چند که فصل لاله ها گذشته بود ولی باز هم باغ زیبایی های خودشو داشت خصوصا اینکه هوا فوق العاده عالی بود. آترینا گلی خیلی بازی کرد کلی تاب و سرسره سوار شد و خیلی بهش خوش گذشت. این قسمتش مربوط به خارج باغ بود مشرف به اتوبان چمران که ما تا حالا نرفته بودیم و جالب بود . آترینا گلی به همراه بابا جون کل پله ها رو تا اتوبان رفت پایین تا ببینن کجای اتوبان چمران در میان! نرسیده به پل مدیریت میشه تقریبا!...
18 خرداد 1393

157 - آترینا در کاخ گلستان و بازار تهران(26/02/1393)

روز جمعه 26 اردیبهشت تصمیم گرفتیم با عمو بهرام اینا بریم سمت بازار بزرگ ! ساعت 11 عمو بهرام اینا اومدن دم خونه آترینا گلی و راه افتادیم به سمت بازار. ماشین رو تو یکی از کوچه های لاله زار پارک کردیم و پیاده راه افتادیم به سمت میدان توپخانه و بازار . گشتی تو کوچه مروی زدیم و عطر خریدیم. سوار به اصطلاح ماشین دودی شدیم و راه افتادیم به سمت بازار! آترینا و پارمیس حدود ساعت یک بود که رسیدیم به راسته بازار و پرسون پرسون رفتیم به سوی رستوران مسلم که خیلی زود پیداش کردیم! خیلی شلوغ بود و سنتی ولی انصافا غذای خوشمزه ای داشت خصوصا ته چین! آترینا گلی هم که طبق معمول ...
18 خرداد 1393

156 - آترینا در موزه دکتر حسابی و کافه شمرون(23/02/1393)

روز سه شنبه 23 اردیبهشت مصادف بود با روز پدر . باباجون رفته بود شمال و دایی نیما از بستک برگشته بود . ظهر رفتیم دنبال دایی نیما تا با هم ناهار بخوریم و یه گشتی هم در سطح شهر بزنیم این عکسو تو حیاط خونه باباجون از آترینا گرفتیم. برای ناهار تصمیم گرفتیم بریم رستوران سن میشل تو فرشته کنار شاندیز. شاندیز خیلی شلوغ بود 18 خانواده جلوی ما تو صف بودن. ما هم همون سن میشل رو رفتیم. بابایی و آترینا آترینا در حال غر زدن سالاد سزار دایی نیما و استیک رستوران خوبی بود ولی خوب خاص نبود بیشتر چشم انداز قشنگی د...
18 خرداد 1393

155 - سفر یک روزه به قزوین (18/02/1393)

روز پنجشنبه 18 اردیبهشت آترینا گلی با بابایی و مامانی ، خاله فریده ، عمو سید ، فاطمه و علیرضا برای بار دوم در زندگیش راهی سفر یک روزه به قزوین شدند.   فاطمه ، علیرضا و فاطمه صبح ساعت 7 از منزل راه افتادیم حدود ساعت 9:30 برای صرف صبحانه به مجتمع رفاهی آفتاب درخشان صحرا رفتیم . بعد از خوردن صبحانه نسبتا مفصل البته به غیر از آترینا برای بازدید از اماکن دیدنی راهی قزوین شدیم . اولین جایی که بازدید کردیم حمام قجر بود که تبدیل به موزه مردم شناسی شده.   آترینا عشق مامانی لباسها و فرهنگ قومیت های مختلف در این موزه به نمایش گذاشته شده.   نمایش مراسم تعز...
18 خرداد 1393

154 - تولد عسل و کسری (11/02/1393)

یازدهم اردیبهشت آترینا گلی با بابایی و مامانیش و همینطور دخترعموش باران دعوت شدن به تولد کسری و عسل بچه های دوستای بابایی! کسری و عسل                             آترینا و باران   لباس باران خوشگله همون لباس پرنسسیه که آترینا براش سوغاتی آورده! مال آترینا به خودش یه کمی بزرگه احتیاج به خیاطی داره   ...
18 خرداد 1393

153 - و بالاخره بازدید از آبشار نیاگارا(09/01/1393)

در آخرین روز های سفر بالاخره ما موفق به بازدید از آبشار نیاگارا یا به قول خودشون نایاگرا فالز شدیم . مشکل اصلی در دور بودن مسیر بود و اینکه بدلیل سرد بودن هوا تورهای بازدید فعال نبودند. روز شنبه 9 فروزدین آترینا گلی با مامانی و باباییش با وسیله نقلیه عمومی راهی شهر نیاگارا در 120 کیلومتری تورنتو شدن. برای رسیدن به نیاگارا از ایستگاه شپرد یانگ سوار مترو به سمت جنوب شدیم و در ایستگاه یونیون پیاده شدیم . در کنار ایستگاه مترو ایستگاه قطار بود که از اونجا بلیت رفت و برگشت به نیاگارا رو برای همون روز گرفتیم مقداری از مسیر با قطار و بفیه با اتوبوس! هزینه هم شد کلا 70 دلار از آترینا هم بلیت نگرفتن!  ...
18 خرداد 1393

152 - آترینا در داون تاون تورنتو

در روز آخر سفر تصمیم گرفتیم یک بار دیگه گشت و گذاری در داون تاون تورنتو داشته باشیم. سیتی هال جدید صبح روز دوشنبه 12 فروردین که در واقع آخرین روز سفر ما حساب می شد سوار مترو به سمت جنوب شدیم و در ایستگاه کویین پیاده شدیم و در امتداد همون خیابون زیبا شروع به پیاده روی کردیم.                                   بابایی آترینا در جوار سیتی هال قدیمی سیتی هال یکی از لند مارکهای مهم تورنتو به شمار می رود که در سال 1965  بعنوان دفتر شهردار و شورای شهر افتتاح شد تا ...
18 خرداد 1393

151 - آترینا در موزه علوم آنتاریو

موزه علوم آنتاریو یکی از جاهای جذاب و دیدنیی بود که آترینا گلی خیلی خوشش اومد. این موزه جاذبه های ویژه ای برای بچه ها داشت خصوصا یکی از سالناش که اعضای بدن انسان رو با اسباب بازی هایی به بچه ها اموزش می داد در واقع آموزش علوم بود. قیمت بلیت این موزه با سینما برای  بزرگسال  28$  و  برای بچه ها  19$ بود .   بیشتر بازدید کنندگان موزه ها تو روزای عادی که ما می رفتیم دانش آموزان بودن که با School Bus های زرد کاملا مشخص بودند. ...
18 خرداد 1393

150 - آترینا درمرکز خرید یورکدیل

Yorkdale یکی از مراکز خرید بزرگ و مدرن تورنتو می باشد که در خیابون دافرین قرار گرفته. 3401 Dufferin St Toronto, ON M6A 2T9 مرکز خرید بسیار بزرگ و مفصلی بود و انواع برندهای لوکس رو داشت و جشن 50 سالگیش رو به تازگی گرفته بود. برندها شامل : Armani , Buggatti , Burberry , Dolce & Gabbanna , Vercase , prada , Hugo Boss ناهار رو هم برای آترینا تو فودکورتش ساندویچ همبرگر گرفتیم طبق معمول و خودمون قهوه خوردیم. یه لب تاپ سونی وایو هم از فروشگاه سونی خریدیم که تخفیف خوبی بهش خورده بود و 600 700 تومن از ایران ارزونتر بود. یه کالج هم مامانی آترینااز فروشگاه Call i...
18 خرداد 1393